سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لینک دوستان






پیوندهای روزانه

برخی علوم اکتسابی و حصولی را به دو دسته علم نظری و علم عملی دسته بندی کرده و گفته اند:

  1. علم نظرى، دانشى است که به دنبال آن کمالى حاصل شود، مانند علم به موجودات.
  2. علم عملى، دانشى است که با عمل کردن بر طبق آن، کمال، حاصل مى شود، مانند علم به عبادات.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 580، «علم»)

اما علوم غیر اکتسابی و غیر حصولی یعنی همان علم حضوری خود دارای اقسام و انواعی است که می توان به علم حضوری و علم لدنی و مانند آن ها اشاره کرد.

برخى علوم از راه مکاشفه و بدون واسطه و با اشراق الهى براى برخى نفوس حاصل مى شود که از آن به «علم لدنّى» تعبیر شده است.( التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج 2، ص 187 – 191)

هم چنین از نظر بعضى، ادراک، شعور، تصوّر، حفظ، تذکّر، ذکر، معرفت، فهم، فقه، عقل، حکمت و… هم معنا و مترادف با «علم» است.( همان، ج 21، ص 127 – 128)

بررسی های علمی و فلسفی نشان می دهد که علم در همه اقسام آن از امور مجرد است و ادراک امری تجردی است؛ زیرا با بررسی اقسام علم و توجه به یگانگی علم حضوری با ذات عالِم مجرد، و هم چنین کیف نفسانی بودن علم به‌معنای اعتقاد و به‌معنای صور و مفاهیم ذهنی، وتوجه به اینکه نسبت و حکم نقش رابط را میان آنها ایفا می‌کنند، مجرد بودن همه? اقسام علم روشن گردید، و در واقع تجرد آنها از راه تجرد عالِم به ثبوت رسید.

انواع و اقسام علوم در قرآن

با توجه به تعاریفی که از حقیقت علم و انواع و اقسام آن در نزد فلاسفه و حکما بیان شده می توان دریافت که در قرآن انواع و اقسام علوم مطرح است که شامل علوم حصولی و حضوری است.

از نظر آموزه های قرآنی علم حقیقی همان علمی است که از راه عبودیت و تقوا به دست می آید. از این روست که از امام صادق(ع) و پیامبر(ص) آمده که ایشان می فرمایند: لیس العلم بکثرهِ التّعلُّم و إنّما هو نورٌ یقذفه الله تعالی فی قلبِ من یرید الله أن یهدیه؛ علم با کثرت تعلم و آموزش به دست نمی آید؛ چرا که علم تنها نوری است که خداوند در قلب کسی که می خواهد او را هدایت کند می افکند.( منیه المرید، ص167 ؛ مصباح الشریعه، ص 16؛  منیهالمرید، شهید ثانی، ص 148و 167؛ بحارالانوار، ج 1، ص 224؛ مشکاهالانوار، ص325)

نکته ای که باید به آن توجه داشت مراتب تشکیکی علم است. به این معنا که علم همانند وجود و نور در همه موجودات از خدا و تا خلق وجود دارد، و اطلاق علم همانند وجود بر خدا و خلق از باب اشتراک لفظی نیست بلکه از باب اشتراک معنوی است و از همین رو همه یک حقیقت را بیان می کند با این تفاوت که دارای مراتب تشکیکی از قوی و ضعیف است.

خداوند در آیاتی از قرآن درباره مراتب گوناگون و متعدد علم می گوید: وفَوقَ کُلِّ ذى عِلم عَلیم؛ فوق هر صاحب علمی علیم و داناتری است.(یوسف، آیه 76) خداوند این مراتب را در آیات دیگر توضیح می دهد که از جمله در آیه 95 سوره واقعه از حق الیقین و در آیات 5 و 7 سوره تکاثر از علم الیقین و عین الیقین سخن به میان آورده است. از همین رو، باید گفت علم قابل افزایش است و باید از خداوند افزایش آن را خواست.(طه، آیه 114)

  1. علم حصولی: همان آگاهی از چیزی با وساطت صورت حسی و خیالی یا مفهوم عقلی و وهمی است. این نوع علم مخصوص نفوس متعلق به ماده هم چون انسان است. در حقیقت مرتبه‌ای از وجود نفس انسانی به‌نام «ذهن» ظرف‌گونه‌ای برای علم حصولی به‌شمار ‌می‌رود که خود آن دارای مراتب و شئون مختلفی است. بعضی از مراتب آن، اشراف بر مرتبه? دیگر پیدا می‌کند، به‌طوری که مرتبه? پایین‌تر، حکم خارج را نسبت به ذهن می‌یابد و علم دیگری به آن تعلق می‌گیرد.بدون شک علم به‌معنای اعتقاد جزمی در مقابل ظن و شک، و مانند آنها از حالات و کیفیات نفسانی، و مثل سایر اقسام کیف نفسانی، مجرد از ماده می‌باشد؛ زیرا معنا ندارد که عرض مادی در موضوع مجرد تحقق یابد. اما قضاوت درباره? علم به‌معنای قضیه? منطقی و اجزاء آن، احتیاج به دقت بیشتری دارد؛ زیرا قضیه از امور مختلفی تشکیل می‌شود که به‌طور سربسته نمی‌توان همه? آنها را کیف نفسانی دانست. آگاهی انسان از یک واقعیت نفس‌الامری، به‌صورت قضیه‌‌ای در ذهن منعکس می‌شود که ساده‌ترین شکل آن قضیه? حملیه است و به نوبه? خود به هلیه? بسیطه و هلیه? مرکبه و سایر اقسام قضایا منقسم می‌گردد.
  2. علم حضوری: همان آگاهی از چیزی بدون وساطت صورت و مفهوم است. در علم حضوری ذات معلوم نزد ذات عالِم حاضربوده، عالِم، وجود عینی آن را می‌یابد و این شهود و یافتن، چیزی خارج از ذات عالِم نیست، بلکه از شئون وجود اوست.و گاهی عالم و معلوم با یکدیگر تعدد وجودی دارند، اما نه به‌گونه‌ای که یکی از آنها به‌کلی منعزل و مستقل از دیگری باشد، بلکه عین وابستگی و ربط به دیگری است، مانند علم علت هستی‌بخش به معلول و بالعکس. بدین‌ترتیب، دو قسم دیگر برای علم حضوری به‌دست می‌آید: یکی علم علت مفیضه به معلول، و دیگری علم معلول به آن.حاصل آنکه در همه? اقسام علم حضوری، علم عین ذات عالِم و مجرد است و طبعاً از قبیل اعراض و کیفیات نفسانی نیست، هر‌چند ممکن است معلوم، جوهر باشد یا عرض، و طبق نظریه? مورد تأیید، مجرد باشد یا مادی. آموزه های قرآنی علم حضوری را مورد توجه قرار داده است. البته علم حضوری خداوند را با علم شهودی در آیاتی از جمله 53 سوره فصلت بیان کرده است. قسم چهارمی نیز برای علم حضوری تصور می‌شود و آن علم دو معلول هم‌رتبه? مجرد نسبت به یکدیگر است، ولی اثبات این قسم به‌وسیله? برهان مشکل است. معلوم در علم حضوری، گاهی خود ذات عالِم است، مانند علم به خویش در نفوس و مجردات تام، و در این صورت، عالم و معلوم، تعدد وجودی نخواهند داشت و اختلاف عالمیت و معلومیت، اعتباری و تابعِ لحاظ ذهن خواهد بود.
  3. علم شهودی: همان علم حضوری است؛ زیرا حقیقت چیز مشهود شاهد است و شاهد به آن علم شهودی دارد. از آیه 53 سوره فصلت به دست می آید که تمامى موجودات نسبت به پروردگار، علم شهودى دارند؛ زیرا «شهید» به معناى مشهود باشد. (المیزان، ج 17، ص 404) از نظر قرآن این راه علم شهودی استوارین ترین راه علم و شناخت نسبت به خداست.(همان) خداوند در آیه 172 سوره اعراف بیان می کند که همه انسان ها در عالم ذر بر اساس علم شهودی ربوبیت الهی را مشاهده کرده و بدان اقرار نمودند، ولی وقتی در دنیا تنزل و هبوط کرده از آن مشهودات غافل شدند.(المیزان، ج 18، ص 308) البته بر اساس همین آیه در قیامت دوباره به علم شهودی نسبت به ربوبیت خداوند آگاه و دانا می شوند؛ هر چند که دراین میانه در دنیا از آن غافل شده اند.
  4. علم الرویه: از اقسام علم حضوری و شهودی می بایست به علم رویت اشاره کرد. خداوند در آیات 11 و 12 سوره نجم از علم رویت پیامبر(ص) سخن به میان می آورد. از همین آیات به دست می آید که علم رویت ارتباطی به چشم سر ندارد بلکه به چشم قلب و فواد وابسته است. از همین روست که می فرماید: ما کَذَبَ الفُؤادُ ما رَاى * لَقَد رَأى مِن ایـاتِ رَبِّهِ الکُبرى. از همین آیات به دست می آید که علم پیامبر(ص) نسبت به خداوند از مصادیق علم رویت بوده است. البته آن حضرت(ص) علمی که نسبت به فرشتگان و عوالم تجرد داشته نیز این همین قسم بوده است.(تکویر، ایات 19 تا 23)به نظر می رسد که علم رویت تنها در بیداری اتفاق نمی افتد و می تواند در خواب نیز رخ دهد؛ زیرا در آن شرایط انسان از ماده بریده و از تجرد بیش تری برخوردار است. البته برای پیامبران تفاوتی میان خواب و بیداری نیست چنان که پیامبر(ص) بر این تاکید دارد. رویت هایی که در خواب برای حضرت ابراهیم (ع) و ذبح اسماعیل(ع) اتفاق افتاد(صافات، آیه 102) و یا برای پیامبر(ص) در فتح مکه بیان شده (فتح، آیه 27) از قبیل علم رویت است. در آیات 21 و 24 سوره یوسف از رویت حضرت یوسف(ع) سخن به میان آمده که در قالب رویت برهان در هنگام بیداری بوده است. البته آن چه حضرت یوسف(ع) در رویا دیده بود هر چند که در قالب تمثیل بوده ولی نوعی از علم رویت می تواند باشد.(یوسف، آیه 4) البته از آیات 5 تا 7 سوره تکاثر به دست می آید که انسان در صورت رسیدن به مرحله یقین ، از علم رویت نسبت به عالم آخرت یعنی بهشت و دوزخ بهره مند خواهد شد. البته برای اکثریت مردم این امر در هنگام مرگ(ق، آیه 20) یا پس از آن پدید می آید؛ از همین روست که از مرگ در آیه 99 سوره حجر به عنوان یقین تعبیر کرده است.
  5. علم الارایه: از مصادیق دیگر علم شهودی، همان علم الارایه است که در آیاتی از قرآن بیان شده است. خداوند در آیه 1 و 60 سوره اسراء از ارایه و نشان دادن حقایق و آیات بزرگ الهی به پیامبر(ص) خبر می دهد و در آیه 75 سوره انعام و آیه 260 سوره بقره نیز از علم ارایه برای حضرت ابراهیم(ع) سخن به میان آمده است. ایشان در این دو ارایه ای که از سوی خداوند صورت گرفته نسبت به ملکوت و باطن حقایق آسمان وزمین علم شهودی به دست آورده و نسبت به احیاگری خداوند آگاهی یافته و توانسته است نه تنها رستاخیز را رویت و مشاهده کند، بلکه توانسته است در مقام مظهریت اسم محی قرار گیرد و به عنوان مظهر محی به احیاگری بپردازد.
  6. علم شهادتی : علم شهادتی غیر از علم شهودی است؛ زیرا علم شهودی با قلب و فواد صورت می گیرد و از اقسام علم حضوری است؛ اما علم شهادتی از علوم حصولی و اکتسابی است که در ذهن و از طریق حواس انجام می گیرد، هر چند که این علم حصولی تا به علم حضوری تبدیل نشود و از طریق قلب ادراک نشود، علم شمرده نمی شود؛ اما نوعی ارتباط و دانایی و آگاهی است که می بایست آن را پست ترین درجه از درجات و مراتب علم دانست که همان علم حسی است. در حقیقت علم شهادتی همان علم حسی است که پیش از ادراک قلبی و تبدیل به علم حضوری اتفاق می افتد. از همین روست می بایست این علم را در حد علم حیواناتی چون علم چارپایان دانست؛ از همین روست که فقه به معنای فهم عمیق در آن راه نمی یابد.(اعراف، آیه 179) خداوند در آیه 78 سوره مومنون و آیه 9 سوره سجده و آیه 23 سوره ملک از حواس به ویژه گوش و چشم به عنوان ابزارهای ادراکی قلب و فواد یاد می کند. انسان نسبت به دنیا و عالم ملک از طریق حواس به علم شهادت دست می یابند و امور دنیوی و عادی و معمولی خود را سامان می دهند. هم چنین در آیات 94 و 105 سوره توبه و 46 سوره زمر به عنوان علم به عالم شهادت و غیب از آن سخن به میان آمده است.
  7. علم غیبی: علم غیب در برابر علم به شهادت است. علم غیب نسبت به هر چیزی است که بیرون از عالم ملک و ماده است؛ از این روست که علم غیب می تواند علم به ملکوت همین ملک دنیا باشد یا نسبت به عالم مجردات از فرشتگان تا علم غیب به قیامت و عوالم دیگر تا علم به خداوند و صفات الهی. به نظر می رسد که برخی از درجات و مراتب علم غیب، خاص خداوند است که به کسانی چون پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) داده می شود؛ یعنی آنان به اذن الهی به علم غیب خاص دست می یابند.(جن، آیات 27 و 28 و ایات دیگر) خداوند در آیاتی از جمله 179 سوره آل عمران، 59 سوره انعام و 77 سوره نحل، علم غیب مطلق را مختص به خود می داند و مطّلع شدن بر غیب را نیز منوط به خواست خداوند دانسته است.(آل عمران ، آیه 179) البته برای این که شائبه هر گونه علم غیب استقلالی از افراد حتی پیامبران از جمله محمد مصطفی(ص) زدوده شود و کسی گمان نکند که آنان علم غیب استقلالی دارند ، خداوند در آیاتی پیامبر(ص) مأمور را به اعلام نداشتن علم غیب استقلالی می کند تا مردم بدانند که علم غیبی که پیامبر(ص) از آن سخن می گوید علم غیب غیر استقلالی و با اذن و اراده الهی است.(انعام، آیه 50؛ اعراف، آیه 188) البته از آیاتی از قرآن به دست می آید که علم غیب مانند علم غیب به قیامت و عوالم دیگر می تواند دارای درجات و مراتبی باشد. این که انسان به عوالم غیب ایمان می آورد مبتنی بر علم اجمالی یا تفصیلی به عوالم غیب است که عالم شهادت و محسوس نیست.(بقره، آیات 2 تا 5)
  8. علم لدنی: علم لدنی علم بی واسطه ای است که انسان از خداوند دریافت می کند. این علم در برابر علوم دیگر نیست، بلکه خود مقسم است و همه علوم هستی تحت این علم قرار می گیرد؛ یعنی علم لدنی می تواند علم ریاضی و علم فلسفه و علم فقه و علم منطق و فلسفه و مانند آن باشد که بی واسطه از خداوند دریافت می شود. این علم نیز از علوم شهودی و حضوری است. خداوند در آیه 65 سوره کهف می فرماید: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ تا بنده‏اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم. علم لدنی از عنایات و فضل الهی است و اکتسابی نیست. از این رو، نمی توان با تحصیل و شاگردی آن را به دست آورد؛ چنان که این حقیقت بر حضرت موسی(ع) در نهایت سفر و همراهی با عالم به علم لدنی معلوم شد.
  9. علم الکتاب: از علوم دیگر شهودی و حضوری می توان به علم الکتاب اشاره کرد. البته برای علم الکتاب دو معنا در قرآن است: الف: علم الکتاب به معنای علم به کتاب های الهی انزالی چون تورات و انجیل و مانند آن ها که این علم الکتاب از علوم تعلیمی و اکتسابی است. (بقره، آیه 129 ؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) ب: علم الکتاب یعنی علم تصرف در کائنات بر اساس اذن الهی که این نوع از علم الکتاب می توان علم انسان به کتاب محو و اثبات و ام الکتاب و کتاب مبین الهی باشد که همه حقایق هستی و وقایع گذشته تا آینده در آن نوشته شده و دارای آن علم تصرف به اذن الهی را داراست.(حدید، آیه 22؛ رعد، آیه 39؛ واقعه، آیات 78 و 79) پس دارنده این علم می تواند در کائنات تصرفاتی به اذن الهی داشته باشد، چنان که وزیر حضرت سلیمان(ع) داشت.(نمل، ایه 40) البته برخی این گونه علم الکتاب را از علوم لدنی دانسته اند که می تواند از این قسم نیز باشد؛ چنان که حضرت خضر به چنین علمی دسترسی داشته در حالی که حضرت موسی نداشت.(کهف، آیه 65 تا 

[ چهارشنبه 95/8/5 ] [ 12:0 عصر ] [ سعید ندایی ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 26636